1. دلیلش
    1. پیچیدگی محیط
    2. نتیجه میدهد پیچیدگی درونی
    3. و افزایش تعداد اجزا
    4. به همراه نیاز به حفظ انعطاف و پاسخگویی
    5. میشود نیاز به تفویض اختیار و استقلال اجزا
    6. واحدی که مستقل میشود باید بتواند ویژگی های کل یا همان حکومت مرکزی را حفظ و نمایش دهد
    7. این یعنی سازمان هولوگرافیک
    8. جالبه که یه جورایی هدف از اینکار به اهداف کنترلی شبیه میشه
    9. قضیه مثل مغز میماند که هر جزء مغز هم عملکرد عمومی مثل همه مغز داره و هم عملکرد تخصصی مثل بویایی
    10. به عبارت دیگه سازمانی یا سیستمی که توانایی خودسازماندهی و بازآفرینی داره
  2. کل گرایی
    1. سیر تکامل
      1. تا قرن هفده میلادی
      2. تا قرن بیستم
      3. قرن بیست و یکم
    2. تفکر سیستمی
      1. با تفکر کل گرا یکی هستن
      2. ولی تفکر کل گرا میگه که خصوصیات سیستم در تمام اجزاش هم نهادینه شده و وجود داره
      3. یعنی مثلا تمام اجزای سازمان هم مثل سازمان میخوان که به فلان هدف برسن
  3. سازمان هولوگرافیک
    1. تمام کارکنان درک روشنی نسبت به دلیل وجودی و فلسفه شرکت دارند
    2. تصویر ذهنی هر کارمند از سازمان مشابه بقیه کارکنان است
    3. و حتی همه درباره وضعیت فعلی و دلیل رسیدن به اونجا هم نظر مشابه دارن
    4. هر فردی مثل دی ان ای تمام اطلاعات سازمان رو در خودش داره
  4. مشخصه ها
    1. حافظه سازمان بسیار قوی است که به شیوه ای غیرمتمرکز سازماندهی شده
    2. در امر مدیریت نظرات بسیار متفاوتی وجود داره
    3. هر فرد و واحد اونقدر اطلاعات و ظرفیت و کنترل و استقلال داره که میتونه یه عضو حیاتی از سیستم باشه
    4. مغز های هوشمند خودسازماندهی هستن
  5. اهمیت
    1. ارتباط مشتریان با اجزای سازمان است و اینها میتوانند تمام تصویر سازمان در ذهن مشتری را بسازند
    2. رابطه فرهنگ سازمانی و کلیت و اجزا
      1. و و و
      2. کل بیشتر از مجموع اجزاست و اجزا مشابه با کل هستند
  6. مزایا
    1. همه توان خودسازماندهی دارند
    2. دانش در همه جای سازمان جاری است
    3. سازمان یادگیرنده میشود
    4. میتواند بخشهای خراب و مشکل دار را ترمیم کند
    5. انعطاف پذیر و چابک است
  7. عوامل کلیدی موفقیت
    1. تخصصی نکردن بیش از حد وظایف
    2. ازادی عمل دادن به واحدها
    3. حداقل ضوابط داشته باشیم
    4. توانمندی برای مواجهه با مسائل
    5. آموزش و دانش محوری
    6. انتقال ارزشها و مفاهیم به کارکنان خوب و عالی انجام میشه
  8. گامهای ایجاد
    1. ایجاد یا ساخت کل در اجزا از طریق
      1. دی ان ای سازمانی
      2. هوشمندی شبکه ای networked intelligence
      3. ساختار هولوگرافیک
      4. نقشهای متنوع و تیمهای کل گرا
    2. در نظر گرفتن ظرفیت اضافی redundancy
      1. اگه نباشه سیستم ثابت و ایستا میشه
      2. برای اینکه سیستم بتونه رشد کنه و تغییر کنه لازمه
    3. تنوع لازم requisite variety
      1. تناسب تنوع و پیچیدگی درونی با تنوع و پیچیدگی بیرونی
    4. حداقل مشخصات اساسی minimum critical specifications
      1. تا آزادی های مورد نیاز سیستم برآورده بشه
      2. یعنی با مشخصات زیاده از حد آزادی سیستم رو محدود نکنیم
  9. چالشها
    1. کنار گذاشتن ساختار قدیم
    2. پذیرش ساختار جدید