1. پیدایش
    1. بعد از جنگ دوم
    2. از نظریه عمومی سیستمها تقویت شد
  2. سسیستمهای اجتماعی
    1. ارتباطات نسبتا ازاد بین اجزا
    2. محدویت کمتر از طرف اجزا بر هم اعمال میشود
    3. تبادلات سیستم با محیط
      1. انرژی
      2. مواد
      3. اطلاعات
  3. طبقه بندی بولدینگ
    1. سیستمهای با چارچوب ثابت مثل اسکلت یا ساختار اتمهای یه کریستال
    2. سیستمهای ساعتی با حرکات از پیش تعیین شده مثل منظومه شمسی
    3. سیستمهای سایبرنتیکی برمبنای هدف یا معیاری که براشون از بیرون تعیین شده قابل کنترل هستن
    4. سیستمهای باز که با محیطشون تبادل منابع میکنن و میتونن خودنگهداری کنن مثل سلول زنده
    5. سیستمهای رشد یابنده با برنامه ریزی قبلی که از راه تقسیم تکثیر نمیشن بلکه با بذر تکثیر میشن و دستورالعمل از پیش تعیین شده برای رشد دارن
    6. سیستمهای درون تصویری استعداد آگاهی مشروح از محیط دارن و برمبنای اطلاعاتی که از محیط میگیرن میتونن تصویری از محیط به عنوان یک کل داشته باشن
    7. سیستمهای نمادپردازی در وضعیت خودآگاه قرار دارن و میتونن از زبان استفاده کنن
    8. سیستمهای اجتماعی که چندجانبه هستن و عاملانی دارن و فرهنگ اجتماعی مشترک دارن
    9. سیستمهای ماورایی
  4. چهار دید اساسی از سازمان
    1. سازمانها به عنوان سیستمهای سایبرنتیک
      1. اصل داستان برنامه س که قبل از اتفاق میاد و اون رو پیش بینی و توضیح میده یعنی از علتش سبقت میگیره
      2. Subtopic 2
      3. این مدل در خودش یادگیری دوحلقه ای رو هم داره
    2. سازمان به عنوان سیستمهایی با ارتباطات ضعیف
      1. بعضی اجزا صرفا ارتباط ضعیف و اندکی با بقیه دارن و نسبتا مستقل عمل میکنن
      2. ساختار سازمانی ممکنه ارتباطات تنگاتنگی رو نشون بده ولی در عمل ارتباطات آزاد هستن و میتونن جزئی و اتفاقی باشن
      3. به عبارت دیگه هر عضو سازمان با ترجیحات خودش وارد سازمان میشه و از ارتباطاتش به دنبال مقاصد خودشه
    3. سازمان به عنوان سیستم باز
      1. خودنگهداری از طریق تبادل منابع با محیط
      2. ممکنه تبادل داشته باشیم ولی اگر ازش نتونه برای ادامه بقای خودش استفاده کنه به عنوان سیستم باز شناخته نمیشه
      3. سازمانها مرز دارند و برای حفظ مرزهایشان باید انرژی صرف کنند
      4. سازمان برای گسترش مرزهایش نیز باید انرژی صرف کند
      5. مرز سازمان را افرادش تعیین نمیکنند بلکه رفتارها و فعالیتهای معینی را در درون مرزهای سازمان یا بیرون از آن میدانیم
      6. طبق قانون دوم ترمودینامیک سیستمهای بسته به سوی افزایش انتروپی و حداکثر بی نظمی حرکت میکنند
      7. و سیستمهای باز به دلیل اینکه میتوانند انرژی با محیط تبادل کنند نگانتروپی یا انتروپی منفی کسب میکنند و با انرژی که میتوانند ذخیره کنند میتوانند خود را ترمیم کنند
    4. سازمانها به عنوان سیستمهای سلسله مراتبی
      1. سلسله مراتب ویژگی سیستمهای پیچیده است
      2. وابستگی و ارتباطات درون اجزا از ارتباطات میان خود اجزا قویتر و مستحکم تر است
      3. حالا که اجزا استحکام درونی بیشتر دارند و میتونن جایگاه خودشون رو بدون نیاز به بقیه اجزا حفظ کنن پس سیستمهای سلسله مراتبی ارجحیت دارن
    5. مدل سیستمهای باز در خصوصیات ساختاری سازمان، فرآیند رو به جای ساختار جایگزین میکنه
  5. مکاتب منتخب
    1. طراحی سیستمها
      1. سیستمهای پیچیده و احتمالی
        1. که با روشهای اماری توضیح داده میشن در حوزه پژوهش عملیاتی هستن
      2. اگر خیلی پیچیده باشن با سایبرنتیک و طراحی سیستمها تحلیل میشن
      3. اگر دیگه شورشو درآورده باشن و به اصول ریاضی هم توجه نکنن با شبیه سازی باید بریم سراغشون
      4. داخل سیستمها در این حالتها یه جعبه سیاه هستن و تحلیلگر بیشتر درباره ورودی و خروجی های سیستم تحلیل میکنه
      5. در بحث سیستمها یه چیزی داریم به نام سینرژی منفی که میگه جمع منفی یک و منفی یک میشه منفی هزار
      6. جریان اطلاعاتی حیاتی ترین جریانی هست که عوامل مختلف سیستم رو به هم وصل میکنه
      7. اینجا به پایین رو توی کتاب فارسی دکتر اهرنجانی خوردن و به روی مبارک هم نیاوردن
      8. سیستمهای پیچیده و هرج مرج
        1. آشوب و هرج و مرج منشا خلاقیت و ساخت است
        2. سه نوع تعادل برای سیستمهای غیرخطی پویا داریم
          1. تعادل با حلقه های بازخور منفی که سیستم را بعد از مدتی به نقطه ابتدایی برمیگردونن
          2. تعادل با حلقه های بازخور مثبت که سیستم رو بعد از مدتی با نتایج عظیم و بزرگ مواجه میکنن
          3. تعادل با هردوی این حلقه های بازخور که سیستم رو به جاهای ناشناخته میکشونن
        3. سازمان از اجزایی تشکیل شدن که
          1. باعث کاهش تنوع میشن مثل واحدهای کنترل
          2. باعث افزایش تنوع میشن مثل تنوع افراد و محیط
          3. بنابراین مدل سیستمهای پیچیده و هرج و مرج برای سازمانها مناسب تره
    2. نگرش اقتضایی
      1. یک بهترین راه برای سازماندهی وجود ندارد
      2. روشهای مختلف سازماندهی کارایی یکسان ندارند
      3. ریشه فرضیه اقتضایی اینه که میگه سازمانهایی که جنبه های داخلی اونها به بهترین شکلی با تقاضاهای محیط جور میشه میتونن بهترین تطابق رو داشته باشن
      4. لارنس و لورش
        1. نرخ سریع تغییر
          1. هر چی محیط متغیرتر باشه نیاز به واحدهای تخصصی بیشتر میشه
          2. پس باید برای هماهنگ کردن چنین سازمانهایی انرژی بیشتری صرف بشه
          3. و دوتا هماهنگی داریم یکی بخش با محیط یکی هم بخشها باهم به عنوان یک کل
        2. عدم قطعیت
          1. هرچی عدم قطعیت بیشتر باشه برای اینکه عملکرد معینی رو داشته باشیم باید اطلاعات بیشتری به تصمیم گیرندگان بدیم
          2. مقررات و ساختار سازمانی و اینها میتوننن مکانیزمهایی برای تعیین ظرفیت پردازش اطلاعاتی سیستم باشن
    3. مدل وایک
      1. در سطح روانشناسی اجتماعی حرف زده
      2. تمرکز بر سازماندهی به جای سازمان
      3. سازماندهی بطور اعم به سمت پردازش اطلاعات و بطور اخص به سمت کاهش عدم قطعیت و رفع مجهولات سوق می یابد
      4. سازماندهی برای کاهش اتفاقات ممکن عمل میکند
      5. سازماندهی برای استقرار یه سطح قابل قبول از عدم اطمینان انجام میشه
      6. در نهایت موجودات بشری برای کاهش نامعینیهایی که در زندگی شون با اونها مواجه هستن سازمان دهی میشن
      7. فعالیتهای سازماندهی در سه مرحله انجام میشن
        1. وضع
        2. انتخاب
        3. استقرار
        4. که معادل یا تنوع گزینش و ابقا در انتخاب طبیعی داروین میشن
        5. افراد و گروه ها با وضع به اتفاقات معنادهی میکنن و تفسیر مشترکی ازش بدست میارن و در ضمن از طریق واکنشهای مشترکی رو هم به اتفاقات برای خودشون قرار میدن یا انتخاب میکنن از بین این واکنشهای منتخب بعضیها بیشتر تکرار میشن و استحکام پیدا میکنن و به عبارت دیگه استقرار پیدا میکنن
      8. موجودات بشری فعالانه با ادراک خودشون دنیای اطراف رو میسازن یعنی اونها محیط اطراف رو از طریق اطلاعات و معنادهی میسازن
      9. سازمانها تنها در صورتی میتونن ادامه بقا داشته باشن که بتونن تعادل مناسبی بین ثبات و انعطاف پذیری بوجود بیارن